قبل از طلوع ...

محکوم به نیفتادن

سه شنبه, ۸ دی ۱۳۹۴، ۰۹:۰۵ ب.ظ

تجربه‌ی ایستادن در اوج ناتوانی را دارید؟

می‌دانید وقتی هیچ رمقی در زانوهایتان‌ و هیچ نکته‌ی الهام‌بخشی در ذهنتان ندارید چطور باید عزتمند بایستید؟

می‌دانید وقتهایی که خودتان نیاز به شانه‌ای برای گریستن دارید چطور باید شانه شوید برای دیگران؟

آدم‌های کمی هستند که در چنین موقعیت‌هایی زانوهایشان خم نمی‌شود، عقل‌شان نهیب نمی‌زند؛ پس خودت چی؟ و دلشان به شعله شمعی‌ که گاه رو به خاموشی می‌رود هم گرم می‌شود...

میدانید این آدمها که نهیب عقلشان مغلوب شعله رو به خاموشی دلشان میشود نامشان «مادر» است. 

میدانید مادرها با عشق محکومند به نیفتادن؟

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۴/۱۰/۰۸
مریم

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی