قبل از طلوع ...

زنده باد تساوی

دوشنبه, ۳۰ بهمن ۱۳۹۱، ۰۷:۵۳ ب.ظ



دستاورد بزرگی است این که مثل هم شده‌ایم. فقط معلوم نیست به چه دلیل گنگی، یکی‌مان شب توی رختخواب مثل کنده‌ای چوب راحت می‌خوابد و آن یکی مدام غلت می‌زند، چون دست و پاهایش درد می‌کنند. چون صورت اشک‌آلود بچه‌ای می‌آید پیش چشمش. بچه تا ساعت پنج مانده توی مهدکودک. همه رفته‌اند، سرایدار مجبور شده بعد از رفتن مربی‌ها او را ببرد پیش بچه‌های خودش. نیمهِ گمشده شب‌ها خواب ندارد، می‌افتد به جان زن. مرد اما راحت است، خودش است. نیمهِ دیگری ندارد. زن گیج و خسته تا صبح بین کسی که شده و کسی که بود، دست و پا می‌زند. مادربزرگ سنت‌زده و عقب‌افتادهِ من کجا می‌توانست شکوه این پیروزی مدرن را درک کند؟ ما به همه حق و حقوقمان رسیده‌ایم.زنده باد تساوی ...

نفیسه مرشدزاده

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی