قبل از طلوع ...

کلمه‌ای برای 3 تا 100 ساله‌ها

جمعه, ۸ دی ۱۳۹۱، ۰۶:۱۰ ب.ظ


arusak-sokhangoo

سالهاست که یک «مکانیسم دفاعی» جدید برای خودم کشف کرده‌ام، به‌جای انکار و فرافکنی و ... سفر می‌کنم به کتابخانه‌ام، به سرزمین کلمه‌ها، نه اینکه کتاب خاصی را دستم بگیرم و از اول شروع کنم به خواندن، نه! می‌روم روبه‌روی کتاب‌ها می‌نشینم و شروع می کنم ارتباط برقرار کردن با تک تکشان، دستمال می‌کشم به جلدهایشان، پاراگرافهای پشت جلد را میخوانم، بعد تفأل می زنم به هر کدامشان. یک بیت شعر، یک جمله‌ی های‌لایت شده، یک ترکیب تازه! با این‌کار حالم خوب می‌شود، در شرایط خیلی عالی انگیز‌ه‌هایم ریست می‌شود، غم و غصه‌هایم یادم می‌رود. گاهی در میان این سفر دل انگیز چشمم به کتابها و مجله های جدید می‌خورد، همان‌هایی که گم شده‌اند میان باقی کتابها و مجلات. این، مثل پیدا کردن یک گنج می‌ماند، مثل وقتی که توی گرمای تابستان دراز کشیده‌ای زیر سایه یک درخت و یک دفعه نسیم خنکی می وزد! به همان شیرینی.

دیروز حین سفر به سرزمین کلمه‌ها چشمم به «عروسک سخنگو» خورد! دوستی این شماره‌اش را بهم هدیه داده بود، یادم هست آن وقت نگاهی گذرا کردم و گذاشتم که سر وقت بخوانم و حالا بعد از یکسال میان کتابها پیدایش کرده‌ام!

گفتنش غم‌انگیز است که اولین شماره از عروســــک سخنــــگوست که می‌خوانم و دقیـــقا شماره‌ایـــست که مربوط می‌شود به بیست و سومین سال انتشار مجله!!! 23 سال! و سردبیرش _ زری نعیمی _ در ابتدا راجع‌به بیست و سه ساله شدن مجله‌شان و اصغر فرهادی و جدایی نادر از سیمین نوشته که به نظرم آمد زیادی کشش داده و بارها و بارها یک محتوا را با پس و پیش کردن کلمات، تکرار کرده است. تقریبا از صفحه‌ی دوم سخن سردبیر،  حس کردم چیز جدید برای گفتن ندارد! اما فارغ از این مقدمه‌ی طولانی، داستان‌ها، مصاحبه‌ها، دست‌نوشته‌های بسیار خواندنی داشت که بعد از مدت‌ها ذوق‌زده‌ام کرد. یک مجله را بی‌وقفه و با هیجان خواندم، کاغذهای نازک و کاهی‌طورش را دوست داشتم، در این دنیای کاغذهای گلاسه و رنگی، به شکل اغراق‌آمیزی صادق بود.

«عروسک سخنگو» مدعی‌ست سخن‌گوی ادبیات مدرن کودکان ایران است. ماهنامه‌ی هنری و ادبی فرهنگی که مجموعه‌ای‌ست از نقاشی‌های کودکانه، شعر، داستان، ترجمه، کتاب و ... در صفحه‌ی اول‌ش نوشته شده که عروسک سخنگو کلمه‌ایست برای بچه‌های 3 تا 100 ساله ... «این جمله‌اش مرا به یاد شازده کوچولو انداخت و به دوران خوب کودکی و داستان‌ها و شعرهای تخیل‌ناک‌ش برد.»

اما صفحه‌ی اشتراک مجله، ناامید کننده بود. مجله‌ای با بیست و سه سال سابقه‌ی انتشار که احتمالا این روزها به بیست و چهارمین سالش نزدیک می‌شود هنوز یک سایت درست و حسابی ندارد، هنوز می‌بایست به مانند عصر ماقبل اینترنت بروی شعبه‌ی فلانِ بانک فلان و به نام فلانی هزینه را واریز کنی و بعد فرم اشتراک را از ته مجله جدا کنی و همراه با فیش واریزی پست کنی به آدرس بهمان! جدا ناامید کننده است. گویا که شهرت تکنولوژی اینترنت و خدمات بانکداری الکترونیکی! هنوز به دوستانمان نرسیده.

البته باز هم می‌گویم شماره‌ای که به دست من رسیده مربوط می‌شود به سال گذشته و ممکن است و امیدوارم که تا الان وضعیت اشتراک مجله بهبود پیدا کرده باشد.


موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۱/۱۰/۰۸
مریم

نظرات  (۱)

مکانیسم دفاعی تان آرزو است :)
پاسخ:
:)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی